بازنشر/ گفتگوی گولان سقز با قدیمی ترین آقامعلم و نویسنده سقزی
آرزو دارم پای تخته کلاس درس بمیرم/ وضعیت تدریس با 60 سال گذشته قابل مقایسه نیست/ با خدا بودن از ویژگی های اصلی یک معلم است
معلم سقزی می گوید: فوق العاده عاشق شغلم هستم و آرزو دارم روزی در پای تخته کلاس در حال تدریس بمیرم مانند سربازی که در جبهه می میرد. دوست دارم با معلمی بمیرم که نام معلمی روی من باشد و اگر روزی بمیرم و دوباره زنده شوم و آنگاه از من بپرسند چه شغلی را انتخاب میکنی؟ قطعا می گویم معلمی.
به گزارش خبرنگار گولان سقز، به مناسبت هفته معلم تصمیم گرفتیم تا یادی بکنیم از یکی از قدیمی ترین معلمین شهرستان سقز که هم اکنون نیز در دانشگاه های سقز مشغول به تدریس می باشد.
دکتر صاحبی با وجود اینکه این روزها سرشان شلوغ بود و سخنران بیشتر برنامه های سطح شهرستان بودند با تماس تلفنی درخواست مصاحبه مرا قبول کردند و برای ما وقت گذاشتند. پس از حضور وی در دفتر سایت گولان سقز پس از کمی تامل گفتگو را آغاز کردیم و بعنوان اولین سوال خواستم که خودشان را به صورت کامل برای مخاطبین ما معرفی نماید؟
صاحبی: بنده عرفان صاحبی دبیر بازنشسته آموزش و پرورش متولد 14 اردیبهشت ماه 1316 در محله سرپچه سقز به دنیا آمدم. وقتی به سن 4 الی 5 سالگی رسیدم تازه جنگ جهانی دوم به اتمام رسیده بود.
من در مکتب خانه ماموستا شیخ ملا محمد صادق عارفی قرآن را ختم کردم و حدود 7 ماهی در مسجد ملا ابراهیم جامع المقدمات عربی را خواندم و پس از گذراندن این دوران تازه به سن مدرسه رسیدم و بعد از امتحان " قوه" در آن زمان دوران دبستان را از کلاس دوم آغاز کردم. وفتی دبستان حکمت را به اتمام رساندم، سقز یک دبیرستان پسرانه به نام شاپور داشت که آنهم دارای سه پایه تحصیلی بود که پس از آن من نتوانستم سیکل دومم را در سقز بگذرانم.
بنا به علاقه قلبی و از روی ناچاری در آزمون ورودی دانشسرای کشاورزی ارومیه شرکت کردم که پس از دو سال این رشته را نیز به پایان رساندم و در مدارس کشاورزی بعنوان آموزگار و مدرس انتخاب شدم.
سال اول خدمتم چون بانه جز شهرستان سقز بود بنابراین مرا به بانه منتقل کردند، سال دوم و سوم نیز در دبستان کشاورزی (فردوسی کنونی) در سقز، سال چهارم و پنجم در تیلکو بودم که پس از آن به تحصیل ادامه دادم و به دانشسرای عالی رفتم و رشته علوم تربیتی را تمام کرده و بعنوان دبیر ادبیات فارسی در دبیرستانهای سقز تدریس کردم.
بعد از 12 ال 13 سال مدیر دبیرستان سعدی بودم که در این فاصله کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی را خواندم و به مدت یکسال در دانشگاه بابل تدریس کردم بنا به مشکلات خانواده به سقز برگشتم و بازنشست شدم.
الان نیز به مدت 27 سال است که در دوران بازنشستگی به سر می برم و در دانشگاه های سطح شهرستان مشغول به تدریس می باشم و بنا به تصمیمی که گرفتم و اگر عمری باقی باشد بعد از 3 سال دیگر از تدریس در دانشگاه ها نیز خودم را بازنشست می کنم.
از فاصله بازنشستگیم تا به امروز، هشت کتاب را تألیف کردم. قصه گویی و نمایش خلاق در تربیت، ترجمه کتابی به نام فولکلورهای کوردی، خانواده و شکوفایی خرد کودک، 3 جلد افسانه ها و فولکلورهای منطقه سقز، پیری شناسی و روانشناسی پیری به چاپ رسیده و کتاب آخرم که در حال مراحل قانونی مجوز است، اتوبیوگرافی زندگی شخصی خودم می باشد.
هم اکنون نیز مشاور دانشجویان دانشکده فنی مهندسی سقز، مشاور آموزش و پرورش سقز در زمینه مسائل روانشناسی و خانوادگی، قبل از ازدواج و بعد از ازدواج می باشم و امروز پا به سن 80 سالگی گذاشتم و باید بگم که افتخار می کنم که یک معلم هستم و امروز60 سال از تدریس من در مدارس و دانشگاه های مختلف می گذرد.
***آقای عرفان صاحبی چرا شغل معلمی را انتخاب کرد؟
صاحبی: بنده بدون مبالغه عرض می کنم، واقعا از روز اول به این شغل علاقه داشتم. یعنی از زمانی که دوره اول سیکلم(اول دبیرستان) را تمام کردم به امید روزی بودم که معلم شوم و تاجایی که در خاطر دارم همیشه درحال خواندن و مطالعه بودم و هیچگاه نگفتم که می دانم بلکه گفتم در حال یادگیری هستم. من یادمی گیرم تا به شاگردانم آموختن را یاد بدهم.
به قول ضرب المثل چینی "به گرسنه ماهی نده بلکه ماهیگیری را بیاموز" ما نیز باید به شاگردانمان نحوه صحیح یادگیری را بیاموزیم.
***به نظر شما ویژگی یک معلم چیست؟
صاحبی: ویژگی یک معلم اول از همه ایمان به خداست. ما در دانشسرای عالی استادی داشتیم به نام مرحوم دکتر محمدباقر هوشیار(استاد تعلیم و تربیت). ما ساعت هایمان را با آمدن استاد به کلاس تنظیم می کردیم (نشان از وقت شناسی استاد بود)، یک روز با 5 دقیقه تاخیر وارد کلاس شد. علت را جویا شدیم گفت: وضو نداشتم به همین دلیل تا وضو گرفتم طول کشید. من کلاس به مانند یک سجاده میدانم و در حضور پروردگار هستم.
یکی دیگر از ویژگی های معلم این است که نباید به معلومات دانشگاه بسنده کند. مرتب به علم اضافه می شود.دنیای من معلم از 60 سال گذشته تاکنون خیلی تغییر کرده است. معلم باید همیشه دانش خود را بروزرسانی کند و نباید به این معتقد باشد که مرکز جهان است و همه چیز را می داند. سقراط معلم اول بر سر آکادمی خود نوشته بود"نمی دانم آغاز دانایی است".
تاکنون 12 هزار کلمه به علوم اضافه شده است. معلم باید در حد توان خودش مطالعه کند.
یک خاطره دوران معلمی خودم را برای شما بازگو میکنم. از دانشسرای عالی فارغ التصیل شدم و در سقز مشغول به تدریس بودم یکی از شاگردان سوم دبیرستانیم از من سوالی پرسید و من جواب سوالش را نمی دانستم.
او شعری را از من پرسید: "جای آن است که خون موج زند در دل لعل *** زین تغابن که خزف می شکند بازارش"
به شاگردم قول دادم که معنی شعر و شاعرش را پیدا کنم و آخر سر هم تحقیق کردم و جوابش را دادم.
***سال اول خدمتتان چه پایه ای را تدریس کردید و چه حسی داشتید؟
صاحبی: (لبخند بر لبانش ظاهر شد و گفت: سوال جالبی پرسیدید) بنده وقتی به بانه رفتم معلم علوم طبیعی بودم. آن زمان مدرک دیپلم خیلی باارزش بود و همه از یک نگاه دیگر من را تماشا می کردند و احساس می کردند تمام علم دنیا را میدانم.
وارد کلاس شدم و درس را در پایه اول دبیرستان(کلاس حدودا 30 نفری بود) تدریسم را تمام کردم که در پایان از شاگردانم پرسیدم که سوالی ندارید و یکی از بچه ها بلند شد و گفت: پس درس ما چی شد؟ گفتم شما کی هستید مگه...
گفت: این ردیف دانش آموزان سال دوم دبیرستان هستیم. خیلی تعجب کردم دبیرستان بانه دارای یک اتاق بود و چند پایه در یک کلاس درس می خواندند.
احساسم...خاطره اولینم سراپا اضطراب و استرس بودم . وقتی از در وارد شدم استرس زیادی داشتم(باتوجه به اینکه روانشناسی خواندم وقتی انسان استرس داشته باشد فشارش بالا می رود) و دو سه دقیقه اول هول شدم حتی حواسم نبود به بچه ها برجا بگم...بعد یواش یواش خودم را پیدا کردم و درس را شروع کردم و وقتی از کلاس اومدم بیرون احساس می کردم یک وظیفه سنگین از روی دوشم برداشته شد و سبک شدم و احساس آرامش کردم و الان هم لذت اون آرامش در درونم هستش.
***در دوران دانش آموزی خودتان از چه درسی خوشتان می آمد و کدام درس را دوست نداشتید؟
صاحبی: من وقتی دانش آموز بودم از درس ریاضی می ترسیدم و دلیل هم داشت. در دوران دبستان ما، اکثر معلمین یهودی بودند و آنها هم با مدرک ششم ابتدایی تدریس می کردند. معلمی داشتیم بنام آقای داودی که همیشه با یک چوب دستی وارد کلاس می شد و با لحن خشنی می گفت: من درس میدم و درس هم می خوام و باید یاد بگیرید.
ماهم درس را زیاد متوجه نمیشدیم و جرأت هم نداشتیم سوال کنیم در نتیجه من از روز اول یک نوع تفکر منفی نسبت به درس ریاضی در ذهنم ایجاد شد.
من علاقه خاصی به ادبیات، تاریخ، علوم زیستی، علوم تجربی و جامعه شناسی داشتم.
***تنبیه (کتک) دانش آموزان را در سابقه کاری خود دارید؟
صاحبی: مسلم است که هیچ کس بدون اشتباه نیست و بله این اشتباه هم گریبان گیر بنده نیز بوده است. بنده وقتی در دوران دبستان تدریس می کردم و آن ذهنیت را داشتم ولی بعد از اینکه رشته روانشناسی و علوم تربیتی را خواندم به اشتباه خود پی بردم و دیگر حاضر به تکرار آن نشدم و الان هم پشیمان هستم.
***بهترین هدیه ای که در روز معلم از دانش آموزانتان دریافت کرده اید؟
صاحبی: 20 سال گذشته روزی در دانشگاه آزاد مهاباد تدریس می کردم. اصلا هواسم نبود که 12 اردیبهشت روز معلم است و وقتی وارد کلاس شدم دورتا دور کلاس را گل چیده بودند و به محض ورودم دست زدند و یکی از بچه ها به نمایندگی از سایر آنها روز معلم رو بهم تبریک گفت و مرا بوسید و من بغض گلویم را گرفت و تا به امروز این خاطره به من انرژی می دهد. و این خاطره به من یادآوری میکند که تا لحظه مرگ باید معلم باشم، یاد بدهم که یاد بگیرند.
***محبوبترین و بهترین معلم دوران تحصیلتان را نام ببرید؟
صاحبی: در دوره دبستان آقایان محمود محدود، شیخ محمد رحیم اسعدی، ماموستا شیخ ملا محمد صادق عارفی. در دوره دبیرستان شیخ نافع مظهر در دوره دانشسرای کشاورزی دبیری داشتیم که آن زمان دارای سه لیسانس بود (فوق العاده معلم بود و کاری کرده بود وقتی امتحان می گرفت از کلاس بیرون می رفت و می گفت به همه شما اعتماد دارم که دست یکدیگر را نگاه نمی کنید و واقعا ما هم سرمان روی برگه های خودمان بود) این استاد آقای بادام چی نام داشت.
در دانشسرای عالی نیز مرحوم دکتر هوشیار، دکتر هومن، دکتر بیژن و دکتر امیرحسین آریان پور از معلمین و استادان محبوب و الگوی بنده بوده اند.
***معلم یعنی چه؟
صاحبی: معلم یعنی آن مرد جوانی که در روستای دوردست سیستان و بلوچستان در زنگ تفریح دانش آموزان را در سایه دیواری که بر اثر بارش روز گذشته خیس و ناامن شده و در حال فروریختن بود، دید و جان آنها را نجات داد و خود جانش را در زیر آوار از دست داد.
معلم یعنی آن کسی که بخاری کلاسش در روستای شین آباد که دچار آتش سوزی شده بود، را بغل می کند و از کلاس بیرون می برد ولی متاسفانه قدرت آتش بیشتر از توان او بود و چند تن از دانش آموزان دچار آتش سوزی شدند.
معلم یعنی سر ماه است و جیبهایش خالی، برای خرج خونه و شهریه دانشگاه و جهیزیه بچه هایش درمانده است ولی وقتی وارد کلاس می شود همه دردهایش را پشت در کلاس می گذارد تا خدشه ای به تدریسش وارد نشود.
معلم یعنی کسی که با گفتن بسم الله الرحمن الرحیم وارد کلاس می شود.
من کسی را معلم نمی دانم وقتی شاگرد سوالی ازش می کند، می گوید بیا کلاس خصوصی این یکی از معضلات و درددلهای من است و این واقعا در حق دانش آموز ظلم است.
***خودتان از شغل معلمی راضی هستید؟
صاحبی: خیلی خیلی خیلی راضی و فوق العاده عاشق شغلم هستم و آرزو دارم روزی در پای تخته کلاس در حال تدریس بمیرم مانند سربازی که در جبهه می میرد. دوست دارم با معلمی بمیرم که نام معلمی روی من باشد و اگر روزی بمیرم و دوباره زنده شوم و آنگاه از من بپرسند چه شغلی را انتخاب میکنی؟ قطعا می گویم معلمی.
من شاید در شغل معلمی از نظر مادی به رفاه نرسیده باشم اما از لحاظ معنوی خیلی ثروتمندم. نصف بچه های این شهر دختران و پسران من هستند و امروزه باعث افتخار من است که در جای جای نقاط این شهر شاگردانم به موفقیت رسیده اند بنابراین خودم را خیلی ثروتمند می دانم این دلیل اصلی انتخاب معلمی است.
***چه کمبودهای را در کار معلمی از گذشته تا به امروز می بینید؟
صاحبی: در کار معلمی کمبود زیاد بوده و اصلا این سوال را از من نپرسید. اوایل خدمتم ایران واقعا کشوری با کمبودهای فروان بود ولی با توجه به فروش نفت و دیگر درآمدهای اقتصادی وضع کم کم بهتر شد و همچنین در اوایل ارزشی که باید برای معلم قائل می شدند، نبود. در رژیم گذشته تقدیر و تجلیل از معلمین را نداشتیم و به قولی مطرح نبودیم.
ما سال 1350 در سقز معلم شیمی نداشتیم و به ناچار با همکاری اولیای دانش آموزان پول جمع کردم و از تبریز یک دانشجوی سال آخر را برای تدریس این درس به سقز آوردم و آن زمان اینگونه کلاسهایمان را اداره می کردیم.
به حمد ایزدمنان همین الان آموزش و پرورش سقز دارای 20 نفر فوق لیسانس شیمی است و این نمونه بارز کمبود های گذشته است.
ما برای گرم کردن کلاس با خود هیزم می بردیم و تا آخر کلاس درس از سرما می لرزیدم اما در حال حاضر تمام مدارس شهر و روستا به سیستم گرمایشی استاندارد مجهز شده و به جرات می توانم بگویم بخاری نفتی در مدارس نیست و...
اگر کسی از وضع موجود گلایه کند واقعا کم لطفی می کند، باید گذشته من و امثال من را ببیند تا واقعا کمبودها را ببیند.
***برای ادامه شغلتان دوست دارید در کدام شهر ایران خدمت کنید؟
صاحبی: شاید باور نکنید من در دانشگاه بابل معلم نمونه بودم، بورسیه آمریکا را هم برای اتمام دکترا دادند که رد کردم و حتی در وزارتخانه تهران نیز برای من حکم ابلاغ صادرشد که در آنجا مشغول شوم با وجود اینکه همسرم تهرانی بود باز این خواسته را رد کردم.
باید بگویم من غیر از سقز هیچ جایی را برای خدمت انتخاب نکردم و نخواهم کرد و فقط و فقط سقز را دوست دارم.
***استاد علم بهتر است یا ثروت؟
صاحبی: ابتدا خندید و سپس گفت: اگر واقعی و رئال جواب دهم هردو ولی با توجه به اینکه هر عاقلی باید عالم باشد پس هر عاقلی می تواند ثروت جمع کند. پس علم بهتر است هر که راه علم را برود موفق می شود. من خوشبختی را در چیزی می دانم که بتوانم حرف بزنم و درک داشته باشم.
***اوج خوشحالی شما در خانه و مدرسه چه وقت هایی است؟
صاحبی: شاید باور نکنید ولی وقتی در کلاس، تدریس تمام می شود به راحتی می توان از چهره و قیافه شاگردان تشخیص داد که درس را متوجه شده اند یا نه و اوج خوشحالی من زمانی است که همه درس را خوب یاد گرفته باشند.
در خانه نیز پس از 52 سال زندگی با خانمم وقتی به یکدیگر نگاه میکنیم واقعا همدیگر را می فهمیم این یک احساس رضایت بخش برای من است و تفاهم به جایی رسیده که با نگاه حرف یکدیگر را میفهمیم و واقعا در این زمان ها من احساس خوشبختی و آرامش می کنم.
***بزرگترین آرزوی شخصی شما در زندگی چیست؟
صاحبی: خیلی سخته و حالت آرمانی دارد. ای کاش ای کاش در این منطقه ما سایه آرامش، سایه درک متقابل، سایه افکار مخالف را قبول کردن(قبول کردن انتقادات، تفاهم) میان همه وجود داشته باشد.
بهشت اونجاست که آزاری نباشد***کسی را با کسی کاری نباشد
متاسفانه الان تخریب یکدیگر و فروپاشی زندگی دیگران، اسید پاشی و... در جامعه ما رواج پیدا کرده که من آرزو مندم تمامی اینها کنار گذاشته شود و همه مانند برادر و خواهر در این جامعه زندگی کنیم.
***توصیه شما بعنوان یک معلم باسابقه به سایر همکارانتان چیست؟
صاحبی: توصیه من در ابتدا این شعر است:
به دولت مناز و زنکبت منال***که این هردو را زود آید زوال
هیچ وقت مغرور نباشیم خداوند در تمام لحظات ما را امتحان می کند. در حالت کلی تواضع و فروتنی داشته باشیم که اگر این دو خصلت را داشته باشیم به قناعت هم خواهیم رسید.
***و اما سخن پایانی؟
صاحبی: من یک نکته را بعنوان یک پیرمعلم می خواهم بگویم و آن هم این است، مهندسی زمان.
مهندسی زمان یعنی که مراقب زمان باشیم. اولا زندگی جاده یکطرفه است ما از یک نقطه شروع به زندگی کردیم یعنی وجود که پایانش مرگ است و هیچ لحظه ای در زندگی ما برگشت ندارد. پس باید قدر لحظه به لحظه آن را دانست.
متاسفانه در جامعه ما سرانه مطالعه به دقیقه محاسبه شده است و این یک نکته مهم است و باید سعی کنیم در روز بخشی را برای مطالعه، ورزش و موسیقی اختصاص دهیم.
سایت خبری گولان سقز نیز سالروز شهادت استاد شهید مرتضی مطهری و هفته معلم را به تمامی معلمین سرزمین اسلامی ایران خصوصا دکتر عرفان صاحبی تبریک و تهنیت عرض نموده و برای تمامی معلمین این مرز و بوم موفقیت، سربلندی و عاقبت بخیری آرزومند است.
انتهای پیام/
برچسب ها :
هفته معلمدکتر عرفان صاحبیشهید مرتضی مطهریمعلم سقزیقدیمی ترین معلمنظرات کاربران :
Mohammadsaleh زیرک [جمعه 17 اردیبهشت 1395 | 08:58] پاسخ
سلام باعرض خسته نباشی خدمت شما ومعلمان دنیا هفته معلم روبه تمام معلمان دنیاعلل خصوص دوست خوبم اقای ناصرمولودزاده
رشيد [شنبه 18 اردیبهشت 1395 | 10:03] پاسخ
گولان مصاحبه خوبي بود آقاي صاحبي زماني دبير ادبيات ما بود من ميتوانم به اخلاق نيكو و رفتار مودبانه ايشان با دانش آموزان اشاره كنم علاوه بر اين مطالبراروان و شيوا بيان ميكرد به ياد نمي آورم دانش آموزي در درس او تجديد شده باشد ادب و احترام ايشان به دانش آموزان بي نظير بود
Mohammadsaleh [شنبه 18 اردیبهشت 1395 | 18:19] پاسخ
سلام اقای صاحبی دردانشگاه استادمن بود واقعابامتانت تدریس میکردچیزهای زیادی ازش یادگرفتیم ازهمین جاهفته معلم روبه ایشان تبریک عرض مینمایم
باقری [دوشنبه 11 اردیبهشت 1396 | 23:33] پاسخ
سلام
منم روز معلم را به همه معلمان خصوصاً استاد صاحبی عزیز تبریک می گم.
خوش بحالشان . مصاحبه جالبی بود .
بغض گلوم و گرفت بیاد سقز // من دورم از سقز //
Ali.s [سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 | 09:22] پاسخ
سلاو و ریز بو ماموستا ساحیبی به ریز.هه ر بژی به سه ر به رزی.
شاگرد [سه شنبه 12 اردیبهشت 1396 | 13:33] پاسخ
سلام کاش با معلمای برتر شهر هم مصاحبه انجام می دادین
کسانی هستن که زحمات زیادی کشیدن و کسی ندیده
آقای رحیم پور قهرمان ملی در عرصه داوری کشتی
آقای مزینی دکترای زیست از خارج کشور
آقای کیانی مربی تکواندو
و
و
و
و
باقری [پنجشنبه 14 اردیبهشت 1396 | 00:45]
و صد البته مصاحبه با کاک محمود مسگری که برای بچه هنرستان خیلی زحمت کشیدند.
ممنون از سایت گولان.
و حیف که خبرهای سایت کم و دیر بروز میشود
جمشید [سه شنبه 9 آبان 1396 | 12:48] پاسخ
رحمت بر شما معلمین دلسوز
دیدگاه های ارسالی شما، پس از تایید توسط مدیریت در وب سایت منتشر خواهد شد.
پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
- بره میش وحشی به دامن مادر برگشت
- مشکل بازارچه سیف سقز مربوط به اقلیم کردستان عراق است
- سپاه هیچ نقشی در بستهشدن مرز سیف سقز ندارد/کسانی که بستن مرز را به سپاه ربط میدهند، بدخواه سپاه هستند
- پرداخت 83 میلیارد ریال وام اشتغال زایی به مددجویان کمیته امداد سقز/ 130 واحد مسکن مددجویی در مناطق محروم روستایی با همکاری قرارگاه خاتم الانبیاء احداث می شود
- جزئیات درگیری سپاه با یک گروهک مسلح در منطقه مرزی اشنویه
- بازارچه سیف مجددا بسته می شود/ محروم کردن شهرستان سقز از تجارت مرزی ادامه دارد
- رونق گردشگری محور توسعه روستاهای سقز
- مرگ پایان اختلاف پسر جوان با پدرش در سقز
- تقدیر و تشکر سرپرست فرمانداری سقز از حضور مردم شریف شهرستان در راهپیمایی روز جهانی قدس
- خروش روزه داران سقزی در حمایت از قدس به روایت تصویر
- روز قدس، نماد وحدت و انسجام مسلمانان است
- مراسم احیای شب قدر در سقز + عکس
- امام خمینی(ره) درس آزادگی را در علم و عمل به دنیا آموخت
- براندازی نظام و دین اسلام از اهداف شوم دشمنان است
- رعد و برق و باران و تگرگ دوباره در راه کردستان
- رونق گردشگری محور توسعه روستاهای سقز
- 81 درصد واجدین شرایط در سقز کارت هوشمند ملی دریافت کرده اند
- نامه علمای اهل سنت به رهبر انقلاب در پی خروج آمریکا از برجام
- مسمومیت ۲۲۲ کردستانی بر اثر مصرف قارچ های سمی از ابتدای امسال
- رفع عطش در ماه رمضان با سادهترین روشها/ مصرف میوه در وعده سحر را از یاد نبرید
با سلام/ ممنون از حسن توجه شما
مصاحبه آقای رحیم پور به زودی منتشر می شود